نقطه نقطه كشور عزیزمان ایران از نظر فرهنگی و تاریخی مدرسه ای بزرگ برای همگان است. كشوری كه از نظر تاریخی و پیشینه فرهنگی در همه دوران ها از بزرگان عالم و از موسسان حكومت ها و دولت های عادل و مردم دوست بوده است. در ادامه مطلب شما را با یكی از بناهایی كه در استانی بزرگ، با قدمت و متبرك به قدوم ائمه (ع) می باشد آشنا می نماییم. گنبد هارونیه مشهد یا همان زندان هارونیه مشهد از بقایای به جا مانده از "توس" قدیم می باشد. اگر به گذشته استان "خراسان" و تاریخ آن نگاه کنیم، از هزاران سال قبل تاكنون در هر دهه و سده تاریخی مهد رویدادهای بزرگ و حكومت ها و اشخاصی كه زبانزد در تاریخ كشور و منطقه بوده اند با این شهر بی ارتباط نبوده اند.
بقعه هارونیه در مشهد یک از جذابترین جاذبه های گردشگری و مکانهای دیدنی ایران به شمار میرود. این اثر بیهمتای تاریخی در اطراف شهر مشهد و در همسایگی آرامگاه حکیم فردوسی و نیز آرامگاه عارف بزرگ و مشهور، امام محمد غزالی قرار گرفته است. استان خراسان بزرگ که خراسان رضوی قسمت کوچکی از خراسان بزرگ و تاریخی به حساب میآید پر است از دیدنیهای زیبا و جاذبههای تاریخی خاص. در گذشتههای خیلی دور مشهد کنونی به هیأت و تمثالی که عادت داریم آن را بشناسیم وجود نداشته است. در آن دورانهای قدیم شهری که امروزه مشهد مینامیم با نام طوس خوانده میشده است و اتفاقاً بخش اصلی و مرکزی شهر طوس همین منطقهای بوده است که آرامگاه فردوسی و بقعۀ هارونیه و آرامگاه امام محمد غزالی در آن واقع شده است. رفته رفته و به مرور بعد از ورود امام رضا (ع) به شهر طوس و همچنین بعد از شهادت جانسوز ایشان این شهر نام مشهد را به خود اختصاص داد و کم کم رونق پیدا کرد و روز به روز به شهرت بیشتری دست یافت. در حقیقت یکی از علل اصلی معروفیت و رونق شهر مشهد حضور آقا امام رضا (ع) در این منطقه بود. به علاوه شهادت ایشان و حضور حرم مطهر ایشان در این منطقه موجب شد عاشقان این حضرت در همه ایام سال به این منطقه رهسپار شوند و همین اشتیاق زائران و حضور همیشگی عاشقان موجب گردید شهر مشهد به شکلی که امروز شاهد آن هستیم گسترش یابد.
کمی بیشتر در مورد بقعۀ هارونیه
بقعه هارونیه در مشهد افسانههای زیادی را در پشت خود حمل کرده و از جذابیت و شکوهی توصیف ناپذیر برخوردار است. افسانههای بسیار در مورد این بنای تاریخی به علت عدم آگاهی در مورد این اثر تاریخی می باشد. در حقیقت هنوز که هنوز هست به شکل دقیق و همراه با یقین کاربری این بنای تاریخی معلوم نشده است.
البته ناگفته پیداست که پژوهشگران و متخصصان امر بناهای تاریخی در راه کشف این معمای گرهدرگره از هیچ کوششی مضایقه نکرده و در همه این سالها در پی کوچکترین سر نخی در شناسایی کاربری این بنا و نیز سازندۀ آن بودهاند، ولی همه این تلاشها بینتیجه بوده است و هیچ کدام از این کوششها به پاسخ مفیدی ختم نشده است. بر طبق شواهد موجود این اثر تاریخی در قرن هفتم یا هشتم هجری قمری بنا گردیده است. البته در بیان این تاریخ که تاریخ دقیقی هم به حساب نمیآید نیز جای شک و شبهه بسیار است و هنوز به طور قطع مورد تأیید یا رد واقع نشده است.
همین ناشناخته بوده این بنا موجب شده اذهان گردشگران بیشتر به آن جذب شده و با اشتیاق و کنجکاوی زیادتری راهی این بنا شوند. اهالی ساکن در شهر مشهد که از قدیم این بنا را میشناختهاند این بنای ناشناختۀ تاریخی را با عناوین بقعۀ هارونیه، گنبد هارونیه و گاه حتی بقعۀ هارون خواندهاند.
بقعۀ هارونیه کجاست؟
بقعه هارونیه در مشهد واقع شده است. این بقعه با شهر مشهد در حدود ۲۵ کیلومتر فاصله داشته و در طرف شمال غربی این شهر قرار گرفته است. شهری که در زمانهای دور با نام طوس خوانده میشد در زمان فعلی با نام شهرک تاریخی طوس شناخته میشود و محل قرارگرفتن بقعۀ هارونیه ابتدای این شهرک تاریخی به حساب میآید.
بقعۀ هارونیه در حال حاضر
نکتۀ جالب توجه در مورد این اثر تاریخی جذاب و دیدنی این است که این بقعه به نوعی تنها بنای به یادگار باقی مانده از شهر قدیمی طوس به حساب میآید. در حقیقت سایر بخشهای این شهر کهن و دیرینه از بین رفتهاند و در زمان فعلی فقط و فقط همین بقعه از آن دورۀ تاریخی باقی مانده است. در همین چند سال اخیر با تلاش سازمان آثار ملی و فرهنگی استان خراسان رضوی در اطراف بقعۀ هارونیه حصار کشیده شد و با طراحی فضای سبز زینت پیدا کرد. این بنای زیبا و تماشایی در روز پانزدهم دی ماه در سال ۱۳۱۰ با شمارۀ ۱۷۳ در فهرست بلند و بالای بناهای تاریخی ایران زمین قرار گرفت. همچنین لازم به ذکر می باشد که این بنای تاریخی در سال ۱۳۸۲ که حدودا دو دهه از آن میگذرد با عنوان آرامگاه امام محمد غزالی با شمارۀ ۸۹۴۴ باری دیگر در فهرست آثار ملی ایران عزیز ثبت شد. در حال حاضر هم عدۀ زیادی این بقعه را با عنوان مقبرۀ امام محمد غزالی میشناسند. ولی باز هم در این مسأله به تأمل بیشتر احتیاج خواهیم داشت.
افسانهای به نام گنبد هارونیه
گنبد هارونیه تنها اثر به جا مانده در شهر توس است. تا به امروز هنوز کاربری این بنا معلوم نشده است و در مورد آن افسانهها و داستانهای بسیاری وجود دارد. بعضی معتقد هستند که هارونالرشید از این بقعه جهت زندانی کردن مجرمان استفاده میکرده است. برخی نیز میگویند که این بنا در دورهی قبل از اسلام آتشکده بوده است. در سفرنامهها از آن به عنوان مسجد توس آرامگاه و خانقاه غزالی نیز نام برده شده است. حتی در بعضی روایات آمده است که این بنا محل شکنجهی امام موسی کاظم و یاران او بوده است. ولی هیچ یک از این داستانها یک روایت قطعی نیستند.
این بنای زیبا و دیدنی به طور تمام و کمال از آجر ساخته شده است. آجریبودن بنا، آن هم در همه بخشها بیشتر شبیه سبک خاص معماری در شهرهای مرکزی ایران از جمله شهر یزد می باشد. شاید جالب باشد بدانید در هیچ قسمتی از این بنای آجری از زینت و زیور کاشیکاری استفاده نشده است. در حالی که در خیلی از بناهای دیگر، که در گوشه و کنار ایران زمین قرار دارند شاهد انواع و اقسام کاشیکاریهای خیره کننده هستیم. اگر بخواهیم بنایی دیگر در ایران زیبا مشابه بقعۀ هارونیه در شهر مشهد یا توس قدیم معرفی کنیم ناچاریم از آرامگاه سنجر در شهر مرو یاد کنیم. علاوه بر آن آرامگاه لقمان بابا در شهر سرخس هم از لحاظ سبک معماری خیلی به این بقعه شباهت دارد.
بر خلاف زیور و زینت بنا، گنبد ساخته شده در آن درست مانند سایر گنبدهایی که در بناهای تاریخی ایران عزیز ساخته شدهاند از دو پوسته تشکیل شده است. با سپری شدن زمان و تحمل باد و نور فروزان خورشید و باریدن گاه و بیگاه باران، پوستۀ خارجی گنبد رو به پوسیدگی رفته بود و داشت رو به نابودی پیش میرفت که ادارۀ میراث فرهنگی مانع این اتفاق شد. خوشبختانه با تلاشهای این اداره پوستۀ خارجی گنبد مرمت و بازسازی گردید و به این ترتیب تنها بنای تاریخی به یادگار مانده از دوران گذشته در شهر مشهد جانی دوباره پیدا کرد.
داخل این بنا از فضایی بزرگ و دلباز بهره مند است. شاهد این ادعا بزرگی گنبدی است که قطر آن به ۱۱ متر و ۳۰ سانتیمتر میرسد و بلندای آن موجب شده است ارتفاع سقف در داخل این بنا به ۲۲ متر برسد. به این ترتیب داخل بنا فضایی بزرگ و دلگشا ایجاد گردیده است.
این بنای زیبا و اسرارآمیز تنها یک در ورودی دارد. این ورودی در جبهۀ جنوبی ساختمان قرار گرفته است. شاید جالب باشد بدانید که حتی تزئینات سر در ورودی نیز از جنس آجر می باشد و هیچ رنگی در آن میان خودنمایی نمیکند. نبود رنگ در دیوارهای ایرانی کمتر دیده میشود. چشمان ما عادت کردهاند در بناهای تاریخی رقص رنگ و جلوهگری طرح را مشاهده کنیم. حال اینکه در بقعۀ هارونیه طرحهایی را خواهیم دید که از رنگ بیخبر هستند. طرحهایی که هدفی ویژه را دنبال میکنند و شاید بیرنگبودن آن هم پیرو همان هدف باشد.
بنای بقعه هارونیه در مشهد چهار گوشه دارد که در هر یک از این چهار گوشه، چهار پلکان مارپیچ دیده می شود. بقعۀ هارونیه دارای سه طبقه است که پایینترین طبقۀ آن سرداب می باشد که زیر طبقۀ همکف قرار دارد. بعد از آن طبقۀ همکف قرار گرفته که با پلههایی در چهار گوشۀ آن به طبقۀ سوم ارتباط می یابد. همچنین در بخش شمالی بنا سه اتاق دیده میشود که به نسبت تالار اصلی کوچکتر هستند و فرعی به نظر میآیند. نکتۀ جالب توجه و بحثبرانگیز این است که این بنای بزرگ با این سه اتاق کوچکتر در قدیم چه کاربریای داشتهاند؟ آیا واقعاً هر کدام از این اتاقها یک فضا برای شکنجه را ایجاد میکردهاند؟ در این اتاقها چه اشخاصی زندانی شدهاند یا شکنجه دیدهاند؟ آیا برای یک زندان یا یک شکنجهگاه سقفی به بلندای ۲۲ متر لازم بوده است؟ آیا این بنا برای یک زندان یا محلی برای شکنجهکردن، خیلی دلباز و زیبا نبوده است؟ اما سوال دیگر این است که چرا برخلاف خیلی از بناهای تاریخی دیگر این بقعه از هرگونه رنگ و نقش و نگاری فارغ می باشد؟ در درون گنبد بزرگ و وسیع و دلباز و البته سادۀ این بنا مقرنسکاریهایی دیده می شود که متخصصان امر باستانشناسی اعلام کردهاند این مقرنسها یادگارهایی از عصر تیموریان هستند. آیا ممکن است علاوه بر این مقرنسها تزئینات دیگری هم در این بنا وجود داشته که به مرور زمان از میان رفته است؟
اکنون زمان پرسیدن سوال مهمتر رسیده است. در حقیقت حالا زمان آن است سوال کنیم که این بنای آجری که از تزئینات معمول خالی است چرا مورد توجه ادارۀ میراث فرهنگی قرار گرفته است؟ چرا در فهرست آثار ملی ثبت شده است و از همه مهمتر اینکه چرا مورد توجه گردشگران مشکلپسند و دقیق واقع شده است؟ برای جواب به این سوالات اساسی لازم است از ویژگیهای متمایز و منحصر به فرد این بنا بگوییم تا ثابت شود که این بنا در نوع خود یک شاهکار معماری به حساب میآید.
اگر از فراز ابرهای آسمان آبی به این بنا نگاه کنید یک مربع مشاهده خواهید کرد. مربعی محدود و تقریباً شاید بتوان گفت کوچک. این مربع ساده قد کشیده ، اوج گرفته است و تا ارتفاعی بیشتر از ۲۲ متر از سطح زمین فاصله پیدا کرده است. این قدکشیدن یکی از مختصات معماری در دورۀ تیموری به حساب میآید. علاوه بر آن در سطح خارجی دیوارهای بقعه، خطوطی عمودی دیده میشود که به شکل موازی با سایر خطها نقش شدهاند. این خطوط که بر سطح خارجی بنا نشستهاند موجب ایجاد خطای دید شده و ساختمان را بلندتر از آنچه در حقیقت هست نشان میدهند.
یکی دیگر از مشخصههای مهم در این بنای تاریخی وجود طاقنماها و نیز نورگیرهایی است که به رقص نور آن هم به شکلی کاملاً طبیعی در داخل بنا منجر شدهاند. همان گونه که خیلی خوب میدانید نور و نورپردازی در عصر و دورۀ ما امری خیلی مهم و اساسی در چیدمان داخلی یا حتی علم معماری شناخته میشود. در این بنا هم بدون استفاده از چراغ یا نور مصنوعی نورگیرها و طاقنماهایی تعبیه شدهاند که نور خورشید را به بهترین شکل در همه بخشهای بنا پخش میکنند و موجب میشوند داخل بنا دلبازتر و صد البته زیباتر به نظر بیاید.
در حال حاضر بقعه هارونیه در مشهد ایوانی بلند و بالا دارد به همراه دو لچکی و همچنین چهار ایوان صلیبی شکل که در فضای داخلی بنا واقع شده اند. علاوه بر آن در دیوارهای بنا پنجرههایی مشبک هم وجود دارند به همراه نغولهایی که به شکل عمودی و افقی جایگذاری شدهاند.
معمار توانا و هنرمندی که طراحی و ساخت این بنای تاریخی را بر عهده داشته است با کمترین امکانات و کمترین زیورآلات موفق شده است هنرمندانهترین بنا را بسازد. ایشان با بهرهگیری از معجزۀ نور و بازی با اعداد در ساخت طاقها و منفذها و قوسها نه فقط توانسته است نورپردازی جالب توجهی در داخل بنا ایجاد نماید بلکه از فشار وارد بر دیوارهای بنا تا حد ممکن کم کردهاست و همین امر به ساختمان استحکامی به قدرت تحمل چند قرن بخشیده است. اتفاقاً جالبترین و حیرتبرانگیزترین نکته در بقعۀ هارونیه در شهر توس یا با تسامح در شهر مشهد این ویژگی خاص و منحصر به فرد است که معمار تیزهوش و خِبره به اندازه ای شگفتانگیز از خطای دید استفاده نموده است و شاید بتوان ادعا کرد که این ویژگی فقط در این بنا به چشم میخورد و شاید حتی در زیباترین و پرزیورترین بناهای تاریخی هم این ویژگی تا این حد و اندازه قابل دیدن نباشد.
البته ناگفته نماند که بقعۀ هارونیه در روزگاران قدیم ، شاید بهتر باشد بگویم در عصر اوج و شکوهش دارای سه درب ورودی بوده است. در حال حاضر همان گونه که قبل از این اشاره شد تنها ورودی جنوبی باقی مانده است و ورودیهای شرقی و غربی آن به پنجرههایی مشبک مبدل شدهاند. ولی تنها ورودی باقی ماندۀ بقعه ایوانی بزرگ به منظور کفشکن دارد که بر فراز آن قوسی جناغی به بلندای ۱۵ متر و ۵۰ سانتیمتر، با ۳ متر عمق و همچنین ۸ متر عرض دارد. در دو طرف این ایوان جالب توجه دو جرز پهن به همراه دو طاقنمای بلند مزین به یک حاشیۀ پهن افقی دیده می شود. همچنین شاید حیرت انگیز باشد اگر بدانید که در هر کدام از دو جرزی که در اطراف ایوان قرار گرفتهاند نیمستونهایی از جنس آجر جای دارند.
این ورودی باشکوه، مخصوصاً ایوانی که به منظور کفشکن ایجاد شده، با این وسعت و این ظرافت میتواند بیانگر فرهنگ اصیل مهماننوازی ایرانی باشد. باور این موضوع که این بنا به عنوان زندان مورد استفاده واقع میشده است خیلی سخت به نظر میرسد. شاید بشود گفت که این بنا ساختمان اداری بوده است. شاید هم سایر بناهای همجوار آن در طول سالیان به کل از بین رفته باشند. به هر حال به طور حتم در آن زمان در کنار این بنا ساختمانهای دیگری هم وجود داشتهاند و این بنا تنها بنای آن منطقه نبوده است. شاید در گذشتههای دور این بقعه یکی از چندین بنای دیگر بوده است و تنها همین ساختمان از آن زمان به زمانه ما رسیده است.
ولی بر اساس آنچه با مقایسۀ سایر بناهای تاریخی به دست آمده است، این بنا را آرامگاه امام محمد غزالی، عالم و دانشمند مشهور ایرانی در قرن هشتم هجری دانستهاند. این گمان صحیح به نظر میرسد زیرا بنای آرامگاه لقمان بابا در سرخس و نیز آرامگاه سنجر در مرو هم خیلی به بقعۀ هارونیه شباهت دارند.